کمالو مجید
مجنون در عشق لیلی می سوخت. دوستان و آشنایان نادان او که از عشق چیزی نمی دانستند گفتند لیلی خیلی زیبا نیست. در شهر ما دختران زیباتر از و زیادند، دخترانی مانند ماه، تو چرا این قدر ناز لیلی را می کشی؟ بیا و از این دختران زیبا یکی را انتخاب کن.
مجنون گفت: صورت و بدن لیلی مانند کوزه است، من از این کوزه شراب زیبایی می نوشم. خدا از این صورت به من شراب مست کننده زیبایی می دهد.شما به ظاهر کوزه دل نگاه می کنید. کوزه مهم نیست، شراب کوزه مهم است که مست کننده است. خداوند از کوزه لیلی به شما سرکه داد، اما به من شراب داد. شما عاشق نیستید. خداوند از یک کوزه به یکی زهر می دهد به دیگری شراب و عسل. شما کوزه صورت را می بینید و آن شراب ناب با چشم ناپاک شما دیده نمی شود. مانند دریا که برای مرغ آبی مثل خانه است اما برای کلاغ باعث مرگ و نابودی است.